معرفی آقای علی مهدوی نسب پرستار شاغل در مجتمع آموزشی پژوهشی درمانی خیّرین سلامت قم و مدّاح اهل بیت (ع)
لطفاً خودتان را معرفی کنید:
علی مهدوی نسب کارشناس پرستاری
مدّاحی را از چندسالگی و در کجا و چطور شروع کردید؟
من از کودکی به مداحی علاقه داشتم و در برنامه های مسجد محل شرکت می کردم البته نه به صورت حرفه ای تا اینکه از سنین نوجوانی خصوصا در دانشگاه بیشتر فعال شدم و بعد دانشگاه بصورت حرفه ای مداحی رو شروع کردم و در مجالس مساجد و هیئات بعنوان مداح جلسه شرکت می کردم..
در مورد شعر:از سن ۱۸ سالگی سال اول دانشگاه به ناگاه ،هنر سرودن شعر به بنده عنایت شد که بعلت کم بودن وقت در دوره دانشگاه و بعد از ان سربازی کمتر شعر سرودم ولی بعد سربازی بصورت فعال در زمینه اشعار مداحی کار کردم و به حمدالله در حال حاضر بیشتر مادحین کشور از اشعار بنده در مجالسشون استفاده می کنند که اشعار بنده در کانال حقیر با نام اشعار عبدالمحسن در تلگرام و واتس آپ و ایتا می باشد( عبدالمحسن تخلّص بنده است)
بنده در چندین کنگره شعر کشوری شرکت کردم و جزء برگزیدگان کنگره بوده ام
کدوم دانشگاه تحصیل کردید؟
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
اساتید و مربیان شما در مدّاحی چه کسانی بودند؟
در کلاس خاصی شرکت نکردم وبیشتر مداحی و سرودن شعر بصورت غریزی به بنده عنایت شد ولی از اساتیدی در این چندسال بصورت گذرا در حد سوال و جواب و نقد شعر استفاده کرده ام و جدیدا در کارگاه شعر الغوث که مختص اشعار امام زمان علیه السلام هست شرکت می کنم که استاد این دوره آقای جواد هاشمی از تهران هستند.
مشوقان اصلی شما در مدّاحی چه کسانی بودند؟
مشوّق من فقط محبت حضرات اهل بیت علیهم السلام بوده که هر شعری که سرودم برای اشعار بعدی ذوق آفرین شد و اجرای اشعارم در مجالس و فرستادن اجراها توسط مادحین سراسر کشور باعث شد بیشتر برای سرودن شعر وقت بگذارم تا جایی که در تمامی مناسبتهای سال شامل ولادت و شهادت و....اشعار ویژه ی آن را سرودم و بحمدلله اسم منم در مجالس کشور بدون حضورم نوشته شد و همین برای من بس است که باعث شادی دل حضرت مهدی علیه السلام باشم.
فکر میکنید رمز موفقیت شما در مدّاحی چه بوده است؟
توسل به اهل بیت (ع)
از کجا سرودن اشعار مدّاحی در ذهن شما جرقه خورد؟
در حقیقت در پیاده روی اربعین به سمت حرم امام حسین علیه السلام بود که توفیق سرودن شعر به بنده عنایت شدپس امام حسین علیه السلام در تمامی اشعار سهیم هستند.
توصیه ی شما به کسانی که علاقه مند به مدّاحی هستند چیه؟
توصیه و سفارشم فقط یک مطلب هست و اون ایجاد ارتباط بیشتر و صمیمانه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هست که باب تمام رحمت ایشان هستند و به نگاه پربرکت ایشان هر توفیقی نصیب ما می شود.
نمونه ای از اشعار زیبای آقای مهدوی نسب
شعر برگزیده کنگره 1400
السلام علیک یا امّ المؤمنین
یاخدیجه علیهاالسلام
اسیر ظلمتم و نور تو شده ماهم
تو فوق عرشی ومن بی پناه در چاهم
برای از تو سرودن به طبع دلخواهم
قلم و کاغذی از جنس نور می خواهم
چگونه از تو بگویم خدیجة الغرّاء
درست نیست که قطره بخواند از دریا
(و أین مثل خدیجه) چقدر والایی
که بی قرینه ترین در کلام طاهایی
تو مستحق سلام خدای یکتایی
چرا که مادر عصمت،بتول عذرایی
تو آسمان گهربار یازده قمری
به نام مادر امّ الحسین مفتخری
تویی همیشه بهار تمام سال نبی
و با تو خوبتر از خوب بوده حال نبی
تویی حبیبه و محبوب بی مثال نبی
نه آن که شرّ وجودش شده وبال نبی
همان کسی که یقیناً به شیعه مادر نیست
به حکم جنگ جمل، همسر پیمبر نیست
زنی که قلب جهان را پر از تحجّر کرد
و از خودش دل ما را پر از تنفّر کرد
چگونه نزد نبی با خودش تصوّر کرد
که جای خالی امّ الائمه را پر کرد
مقام شامخ امّ الائمه در دنیا
فقط از آن تو هست و زکیه ات زهرا
همیشه آمده نام تو در کنار علی
و ثروت تو شده یار ذوالفقار علی
چقدر مرحمتت آمده به کار علی
و لطف مادری تو شده نثار علی
برای حضرت حیدر شدی تو خیر کثیر
ارادتت به علی بوده است قبل غدیر
همیشه ورد زبانت علی ولی الله
شده ست رکن اذانت علی ولی الله
نوای هر ضربانت علی ولی الله
دم عیان و نهانت علی ولی الله
از عمق جان و دلت گفته ای دم بیعت
الا امیر عوالم به دشمنت لعنت
تو قبل بعثت احمد شدی مسلمانش
شدی تو حامی قرآن،نخوانده قرآنش
تو شاه بیت غزل بوده ای به دیوانش
و گفته ای همه ی هستی ام به قربانش
تو را فدایی احمد ،شهیده می دانم
خدیجه مادر شیعه فدای تو جانم
دمی که پیکر تو در دل عبا رفته
گمان کنم دل احمد به کربلا رفته
تنی بدونکفن زیر دست و پا رفته
سرش به شام بلا روی نیزه ها رفته
گلی نمانده که زینب ببویدش ای وای
سری نمانده که زینب ببوسدش ای وای
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
شعر برگزیده کنگره امام زمان علیه السلام
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
دوباره چک چک باران،صدای دلتنگی
قلم گریست دوباره برای دلتنگی
نوشت اشک شکایت به پای دلتنگی
تمام کی شود این ماجرای دلتنگی
شکسته است پرو بال من،گنهکارم
ولی هوای تو دارم ، بیا به دیدارم
اگر که خاک، نشسته به روی پیروهنت
و آه می کشی از سینه ی پر از محنت
سبب منم که بیابان شده چنین وطنت
و با گناه شدم سدّ راه آمدنت
تو و اقامت صحرا! چه عدل و انصافیست
برای مردن من ، درک غربتت کافیست
کدام بادیه هستی؟ کسی کنار تو هست؟
کسی به فکر دل غرق اضطرار تو هست؟
زهیر و حرّ و حبیبی،همیشه یار تو هست؟
و عاشقانه کسی، ابن مهزیار تو هست؟
دلیل غیبت کبرای توست غفلت من
تو حاضری،همه ی درد توست غیبت من
تو شهریاری و از شهر خود جدا شده ای
غریب و ساکن صحرای ذی طوی' شده ای
اگر به سختی این بی کسی رضا شده ای
و بین وادی غم، همدم بلا شده ای
ببخش یوسف زهرا ،کسی به فکر تو نیست
در این دو روزه ی دنیا کسی به فکر تو نیست
قلم نوشته کم از غربت تو شرمنده
نکرده دست و زبان نصرت تو شرمنده
چکیده اشک ،کم از غیبت تو شرمنده
بدل به خون نشد از محنت تو شرمنده
غریب غائبی و همنشین غم شده ای
اسیر ثانیه های پر از ستم شده ای
همین که منزلت و قدر توست نامعلوم
و مثل جدّ غریبت علی شدی مظلوم
همین که بوده ای از یار و هم نفس محروم
و بین خیمه ی تنهایی ات شدی مهموم
بس است تا که بگویم به تو جفا کردیم
تو را میان هزاران بلا رها کردیم
چرا طبیب دل ما شدی سراسر درد
بهار زندگی ما شدی بیابان گرد
دمادم از چه دمت شد انیس آهی سرد
بگو برای رسیدن به تو چه باید کرد
بیا و ختم کن این غربت بیابان را
برای دیدن تو می دهم سر وجان را
چه می شود که تو باشی به شام تارم ماه
که زیر سایه ی تو دل نمی شود گمراه
تویی توسّل من ، ای تسلّی هر آه
به شوق وصل تو شد جمکران زیارتگاه
سه شنبه شب که سر جمکران،شلوغ شده
نگاه منتظران، بی تو بی فروغ شده
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
عاقبت می رسد آن روز که مولا برسد
منجی کلّ جهان ،یوسف زهرا برسد
وارث کلّ مناقب، صاحب خلق نکو
مظهر هر صفت خالق یکتا برسد
سیزده نور خلاصه شده در یک خورشید
سحر خاتمه بر هر شب یلدا برسد
پا گذارد به روی دیده ی ما حضرت عشق
دلبر اصلی هر دیده ی شیدا برسد
ناخدای دل ما می رسد از راه و سپس
کشتی گمشده بر ساحل دریا برسد
با معزّالمؤمنین،یک سو شود شیعه عزیز
سوی دیگر موسم خواری اعدا برسد
او چو آید بکشد تیغ علی را ز نیام
وقت آتش زدن قاتل زهرا برسد
مادرش بین شرار در و دیوار هنوز
منتظر مانده که از جانب صحرا برسد
منتظر مانده حسین بن علی در یم خون
منتقم ، با علم حضرت سقا برسد
تازه مانده ست هزار و نهصد وپنجاه زخم
بر تنش تا سحری اصل مداوا برسد
زمزمه شد به لب رأس بریده، سر نی
عاقبت منتقم زینب کبری' برسد
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://t.me/abdolmohsen158