متن استاتیک شماره 22 موجود نیست
باورهای نادرست استفاده از دارو.Misconceptions in drug therapy
باورهای غلط در دارودرمانی
حدود 60 سال است که از کشف داروهای مختلف روانپزشکی میگذرد؛ پدیدهای که بهعنوان یک انقلاب در درمان و حل مشکلات روانی و رفتاری مطرح بوده و علم روانپزشکی را وارد مرحله جدیدی کرده است.
شاید هر یک از ما بهنوعی با داروهای روانپزشکی آشنا باشیم.
آیا شما هم باور دارید که این داروها بهاندازه کافی مؤثر هستند؟ یا با شک و تردید به این قبیل داروها میاندیشید و در میان انبوهی از نظرات، نگرشها و باورهای مختلف موجود در جامعه، هنوز نتوانستهاید تصمیم بگیرید و همچنان با مشکلات خود دستوپنجه نرم میکنید؟
آیا میدانید که یک باور غلط، میتواند سهم شمارا از داشتن یک زندگی آرام تر و سالمتر کاهش دهد؟
صحبت از معجزه نیست. صحبت از برخی مقاومتهای بیپایه و اساس و غیرعلمی است که میتواند ما و اطرافیانمان را درگیر یکعمر زندگی همراه با درد و رنج سازد.
گر موافق باشید این باورها را باهم مرور میکنیم. شاید در پایان بتوانیم راحتتر تصمیم بگیریم.
فردی سالهاست که به تجویز پزشک، داروهای قلبی و عروقی مصرف میکند، آیا او معتاد است؟
فرد دیگری به دلیل افسردگی به روانپزشک مراجعه کرده و به تشخیص وی لازم است مدتی داروهای ضدافسردگی استفاده کند؛ آیا او با مصرف داروها معتاد میشود؟
در حقیقت این مصرف خودسرانه داروهاست که میتواند اعتیادآور و آسیبزا باشد وگرنه در سیستم درمانی، روانپزشک دارو را برای بهبود مشکلات فعلی فرد تجویز کرده و شرایط تحت کنترل است.
آیا داروهای روانپزشکی عوارض جانبی خطرناکی دارند؟
آیا تنها داروهای روانپزشکی اثرات جانبی دارند؟
با عوارض جانبی داروهای درمان سردرد، داروهای قلبی عروقی، داروهای مؤثر در مشکلات تیروئید، فشارخون و غیره آشنا هستید؟
آیا میدانید که عوارض جانبی برخی از این داروها از داروهای روانپزشکی بیشتر است؟
آیا ما به دیگران توصیه میکنیم که داروهای سردرد و یا قلبی خود را به دلیل اثرات جانبی آن مصرف نکنند؟
در حقیقت بعضی از داروها در برخی از افراد تا حدودی با اثرات جانبی همراه هستند و این پزشک متخصص است که میتواند تا حد امکان با تجویز داروهای دیگر، از این عوارض ناخوشایند جلوگیری کند.
مطالعات نشان داده که بااینکه برخی از بیماران با اثرات جانبی داروهای روانپزشکی مواجه میشوند، ولی منافع استفاده از دارو را بیش از اثرات جانبی منفی آن مییابند؛ درواقع بهبودی که به دنبال استفاده از دارو ایجاد میشود،
مهمتر از اثرات جانبی آن است. ضمن اینکه پزشک متخصص میتواند تا حدودی این عوارض را نیز کنترل کند.
آیا داروهای روانپزشکی فقط برای مبتلایان به اختلالات شدید روانپزشکی است؟
طیف مختلفی از داروهای روانپزشکی با مقدار مصرف متفاوت وجود دارد. برای مثال، فردی علائم افسردگی دارد یعنی احساس خستگی و بیانگیزگی میکند، خلق پایینی دارد و غیره؛
سؤال اینجاست که چرا این فرد، خود و اطرافیان را درگیر یک زندگی رنجآور میکند تنها به دلیل وجود این باور که بیمار روانی نیستم تا دارو مصرف کنم. درحالیکه با تجویز بهموقع داروی ضدافسردگی و سایر مراقبتهای ضروری توسط روانپزشک، بهراحتی مشکل وی قابلحل است.
آیا میدانید والدین افسرده، فرزندان افسرده و مضطرب را پرورش میدهند؟ درواقع جلوگیری از تشدید مشکلات روانپزشکی نیز مانند سایر بیماریها، به درمان بهموقع آن وابسته است.
بعضی اعتقاددارند که اگر دیگران بفهمند که داروی روانپزشکی مصرف میکنم مرا طرد میکنند. اگر داروی روانپزشکی استفاده کنم برچسب بیمار روانی به من زده میشود و این ننگآور است.
آیا از اینکه برای بهبود وضعیت خود تلاش میکنید، شرمگین هستید؟
آیا ترجیح میدهید با علائم رنجآور زندگی کنید، ولی داروهای و سایر مداخلات روانشناختی را به دلیل این باور اشتباه به کار نبرید؟
این را بدانیم که مشکلات مربوط بهسلامت روان، بسیار شایع هستند و ممکن است هرکسی نوعی از آن را در دورهای از زندگی خود تجربه کند، درواقع تلاش برای حل مشکلات روانپزشکی و روانشناختی خود یا دیگران، باعث اعتمادبهنفس، سرافرازی و شادی است.
آیا میدانید اعتماد به پزشک یکی از عوامل مهم درمان است؟
این فکر که روانپزشکان بیدلیل داروها را تجویز میکنند یکی دیگر از مسائلی است که میتواند روند بهبودی را کند نماید.
مراجعه به یک روانپزشک به معنای این است که او بهتر از من و هر پزشک متخصص دیگر، روش درمان، نوع و میزان داروها را تشخیص میدهد.
من و دیگران در صورتی شایستگی اظهارنظر در این زمینه راداریم که در این رشته تحصیلکرده و تخصص علمی داشته باشیم.
آیا داروهای روانپزشکی فقط تسکیندهنده هستند و جنبه درمانی ندارند؟
این اعتقاد که داروها تنها علائم و مشکلات را کنترل کرده و علت اصلی مسئله را درمان نمیکنند، یکی دیگر از باورهای غلط شایعی است که حتی در بین قشر تحصیلکرده جامعه نیز وجود دارد.
نکته مهم این است که دوره درمان باید زیر نظر پزشک متخصص، بهطور کامل و بدون قطع خودسرانه دارو طی شود.
برای مثال، همانگونه که در بیماریهای عفونی اگر شما طبق دستور پزشک، آنتیبیوتیک را مصرف نکرده و دوره درمان را کامل نکنید، عفونت جدیتر شده و علائم بیماری بهطور شدیدتری برمیگردد.
در اختلالات روانپزشکی نیز قطع و یا تغییر خودسرانه در میزان داروها، میتواند عواقب وخیمی داشته باشد.
مانند بسیاری از بیماریهای دیگر، بعضی از مشکلات مربوط بهسلامت روان نیز به دوره طولانیتر یا مستمر درمان دارویی نیاز دارند، ضمن اینکه معمولاً روانپزشک میتواند در صورت صلاحدید از دارودرمانی همراه با روشهای دیگر درمان، از قبیل رواندرمانی، رفتاردرمانی، شناخت درمانی، خانوادهدرمانی و مشاوره، برای بهبودی مؤثرتر و سریعتر مراجعهکننده خود استفاده کند.
واحد آموزش به بیمار خیرین سلامت
( نکویی هدایتی فرقانی)
نظر دهید